شال بافی در کرمان
شال بافی در کرمان یکی از مهم ترین هنرهای بافندگی در گذشته بوده است. قبل از فرش بافی مردم کرمان به شال بافی می پرداختند و طرح های قدیم فرش کرمان از طرح های شال این منطقه اقتباس شده بود. رواج و گسترش صنعت شالبافی در کرمان و استقبال بسیار از این کالا، باعث به وجود آمدن قشر عظیمی از این صنف در جامعه کرمان شده بود؛ تا جایی که به روایـتی دو سوم مردم کرمان از طریق صنعت شال امرار معاش میکردند. تجربه طولانی در امر شالبافی، مرغوبیت کرک بز ـ به علت خشکی هوا و کمی باران ـ و در نهایت وجود کارگر ارزان به دلیل عدم وجود فعالیتهای زراعتی و صنعتی دیگر، از جمله عواملی بود که باعث مرغوبیت شال کرمان در گذشته بود و حتی بعضی از مقامات دولتی در جهت ترویج و کیفیت شال کرمانی اقداماتی مینمودند. بدین ترتیب شالبافی یکی از مهمترین صنایع کرمان است که در دوره قاجاریه به اوج شکوفایی و بالندگی خود رسید.
اما در باب پیشینهی این صنعت در کرمان میتوان به گذشتهای یک هزار ساله اشاره نمود؛ آنجا که در جزء اموالی که از المکتفی خلیفه عباسی باقی مانده بود، یک رقم «هیجده هزار طاقه شال کرمانی» بود. باتوجه به این روایت، سابقهی شال کرمان اقلاً به هزار سال پیش میرسد (۳۳۳ هـ / ۹۴۴ م. یعنی زمان آل بویه). موقعیت جغرافیایی کرمان و از طرف دیگر به علت کمی بارندگی، کرک بزها بسیار مرغوب بود و از کرک، شال و عباهای بسیار ظرف میبافتند که از مخمل لطیفتر است.» (باستانی پاریزی، ۱۳۵۸، ص ۸۶).
از تأثیرات اجتماعی و فرهنگی رواج شال بافی در کرمان می توان به مجموعهی خارستان، اثر ادیب حکیم قاسمی اشاره نمود. وی به تقلید از گلستان سعدی، کتاب خارستان را شروع و در این مجموعه ضمن ضبط اصطلاحات شالبافی، اشاراتی به وضعیت شالبافان در کرمان و همچنین قیام این گروه و رهبر آنان ـ علی محمد شالباف ـ نیز داشته است.
«صنعت خلوشی را خفّ و ذلّ که تار شالش در کمال ظرافت است و به پود اندرش مزید لطافت. هر مکّوئی که فرو میرود مفرّج تار است و چون بر میگردد مدرّج پود. پس از هر مکّوئی پودی لازم و پس از هر پودی دو دفتین واجب…» ( قاسمی، ۱۳۷۲، ص ۱۷۰ –۱۶۹).
مرغوبیت پشم و شال کرمان به قدری بوده است که تاورنیه ـ سیاح و تاجر معروف ـ برای خرید آن به کرمان آمده است: «… در اواخر سنه۱۶۴۷میلادی (۱۰۵۸هـ .ق) در سفر سیم به ایران، یکی از پارسیان را ملاقات کردم. از حال پشمهای اختصاصی جویا شدم. معلوم شد که منبع اصلی این پشم ایالت کرمان است ـ که همان کارامانی قدیم باشد ـ در کوههای مجاور شهر علفهایی میروید که این خاصیت به آنها اختصاص دارد. تمام گبرها در ایالت کرمان متوطن شده و تجارت ابریشم متعلق به آنهاست. ازین پشم، شال میبافند که در ایران به کمر میبندند، و پارچهی لطیف نازکی هم از آن ترتیب میدهند که من دو طاقه از آنها را به فرانسه آورده.» (تاورنیه ، ۱۳۸۲،ص ۱۸۹) .
سایکس خاور شناس انگلیسی قرن نوزده میلادی می گوید: «شال کرمان با کرک یا پشم بافته می شود و نقشه و طرح آن نیز مثل نقشه قالی، ذهنی است. این متاع از حیث ظرافت به قالی ترجیح دارد و اکثراً به دست اطفال خردسال بافته می شود و اهالی کرمان به واسطه ذوق و شوق فوق العاده ای که دارند، از این کار خسته، مریض و فرسوده نمی شوند .شال های کرمان دارای اشکال و نقوش مختلف و بهتر از همه آن ها نقش گل و بوته است که از طرف حکام به عنوان خلعت برای اشخاص فرستاده می شود. شال های سفید (حاج خلیل خانی) که معمولاً به استانبول حمل می گردد و در آن جا مردها به کمر می بندند و یا زن ها به جای زینت لباس خود به کار می برند. محصول کارخانجات کشمیر به مراتب به شال های کرمان رجحان دارد ولی این نکته مسلم است که مواد خام هیچ نقطه ای با مواد خام کرمان نمی تواند رقابت کند و آب و هوای این ناحیه در لطافت جنس محصول محل دخالت تام دارد. تعداد دستگاه های دایر کرمان به سه هزار بالغ می شود و سالیانه سیصد هزار تومان که معادل شصت هزار لیره است، شال از دستگاه خارج می شود.
شال ایرانی که معمولاً سه متر طول و یک چهارم عرض دارد اغلب از نظر نقش و رنگ به شال های کشمیری شبیه است اما از نظر انعطاف پذیری و ریزی بافت خیلی از آنها عقب است. قیمت شال مرغوب بین بیست تا سی تومان است. در کرمان نوع نازکی از شال بافته می شود که به پارچه های کشمیر اروپایی شباهت دارد و به آن شال کوسه می گویند. به قیمت پنج تا شش تومان نیز حسب نقوش و رنگ های مختلف می توان شال را به چند نوع تقسیم کرد: لاکی، لاجوردی، بوته ای، شاخ گوزنی، احرامی، ترمه و زنگاری. مقدار متوسطی ازشال ایرانی به قسطنطنیه و اسکندریه صادر می شد. در داخل مملکت پارچه شال را به حاشیه های باریک می برند و بسیاری از آن را در مغزی و دوره لباس به کار می برند(سایکس، ۱۳۳۶، ص ۳۲۴).
ظلم و تعدی که در حق کارگران شالباف می شد؛ نحوهی سلوک کارفرمایان، صاحب منصبان و حکام و سوء استفاده از دسترنج این گروه، جامعهی کرمان را به انبار باروتی تبدیل نموده بود که تنها منتظر اشتعال یک جرقه بود تا شکلگیری اولین قیام شالبافان کرمانی که از اواخر حکومت نه ساله مرتضی قلی خان وکیلالملک ثانی شروع و در دورهی حکمرانی شهابالملک به اوج خود رسید.
منابع
- باستانی پاریزی، محمدابراهیم. (۱۳۸۳ )، درخت جواهر، چاپ اول، تهران، علمی.
ـ باستانی پاریزی، محمدابراهیم. (۱۳۵۸)، فرمانفرمای عالم، چاپ اول، تهران، علمی.
- تاورنیه، بارون. (۱۳۸۲)، سفرنامه تاورنیه، ترجمه: حمیرا قاسمی، چاپ دوم، تهران، نیلوفر.
- سایکس، سرپرسی. (۱۳۳۶)، ده هزار مایل در ایران، چاپ اول، تهران، ابن سینا.
- طالب پور، فریده، (۱۳۹۰)، ” بررسی تطبیقی نقوش منسوجات هندی گورکانی با پارچه های صفوی “، فصلنامه علمی – پژوهشی نگره، شماره ۱۷ ، تهران.
- طالب پور، فریده و سوسن خطایی، (۱۳۹۲)،” تاثیر پذیری شال های کشمیر از ایران”، جلوه هنر، بهار ، تهران شماره ۵٫
- قاسمی کرمانی، ادیب. (۱۳۷۲)، کلیات آثار ادیب قاسمی کرمانی، به کوشش: ایرج افشار، چاپ اول، کرمان، مرکزکرمانشناسی.
- مستوفی، عبدالله. (۱۳۷۷)، شرح زندگی من ، چاپ چهارم، تهران، زوار.
- دانشنامه بزرگ اسلامی ، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی جلد ۱۵ ، صفحه ۵۹۰۷٫
-Irwin, John , Shawls ,H.M. Stationery Office London, the Victoria & Albert Museum London.